۱۳۸۸ آذر ۱۷, سه‌شنبه

خط ومشي بشردوست درعرصه انتخابات ؟



درپروسه انتخابات رياست جمهوري افغانستان در سال 1388 اگرچه آقاي بشردوست درظاهر نتوانست پست رياست جمهوري اين كشور را كسب نمايد. اما درواقع توانست با حضور خويش مشكل واساسي ترين مسأله اي كه درافغانستان نهادينه شده بود، برروي آن خط بطلان بكشد. ناگفته پيداست كه متأسفانه مسأله اي قوم پرستي ونژاد گرايي درافغانستان باانديشه تاريك طالباني فشار زيادي برپيكره اي جامعه افغانستان وارد ساخت وپيشنيه اي تاريخي اين مسأله هم حتي در زمان جاهليت عرب برمي گردد، چون درآن زمان قبيله گراي به اوج خود رسيده بود ، هرطايفه برسران وقبايل خود مباحات ورزيده ودرقبرستان مي رفتند به استخوان پوسيده ايي بي روح، ونشانه سنگ هاي مردگان خود برعليه يگديگرفخرفروشي وامتيازطلبي مي كردند!

بشردوست به خوبي در روند انتخابات رياست جمهوري، هم - درگفتار وهم دركردارش - براي جامعه افغانستان نشان داد، كه ديگر جاي قوم پرستي ونژاد گرايي به اتمام رسيده است. چون اين مسأله نه تنها دردي را دوا نمي كند، بلكه عامل تمام مشكلات وبدبختي هاي كشورافغانستان بوده است، همان طوري كه عملا نزديك به سه دهه شاهد پيامدهاي جبران ناپذيري اين پديده بوديم .

باتوجه به اينكه درافغانستان اقوام ونژاد هاي مختلفي درآن زندگي مي كنند ، هيچ چاره اي به جز اينكه به فراقومي نگاه كنند وجود ندارد. تنها راه برون رفت ازمشكلات گذشته وفعلي اين است كه تمام مردم افغانستان به دورازهرگونه تعصب قومي ومذهبي طبق دستوراين آيه شريفه قرآن كريم «وعتصموا بحبل الله جميعا ولاتفرقوا» براي نجات وآبادي افغانستان دست به دست هم دهند و در راستاي مصالح وعلياي كشور خدمت نمايند.

بي ترديد يكي ازمسايل كه جامعه مارا به چالش كشاند وموجب عقب ماندگي اين كشورگرديد، مسأله اي دامن زدن اختلاف بين اقوام ساكن درافغانستان بود،‌ كه متأسفانه اين مسأله بسيار طبعات منفي درپي داشت و اذهان مردم را نسبت به يك ديگر خراب كردند. اگرچه معلوم است كه ، اين كار ها مربوط به يكعده كساني بودند كه با پررنگ نمودن اين مسأله بتوانند به اهداف شوم شان برسند.

اما بانگرش وانديشه بشردوست وسياست گزاري ايشان، اين مسأله به خوبي به حالت منطقي وعقلانيت پايه گرفت ودرحال شكل گيري بود. درزمان مبارزه انتخاباتي ايشان اين مسأله بارويكرد عملي ورفتاري اين نامزد به شكل واضح براي همگان قابل مشاهده بود. چون اين مسأله،مسأله اي بود كه بعضي داراي فكرسياه طالباني و باانديشه تاريخ گذشته اي شان،‌ به اين مسأله دامن زدند.

افغانستاني، كه درقديم به بنا به گواهي تاريخ " مهد تمدن" بوده است، براساس اين نوع تفكر به حالت قهقرا درآمد وپيامد هاي بي شماري درابعاد گوناگون اعم ازفرهنگي ، اقتصادي ، عمراني و... ازهمه مهمتر مسأله مهاجرت مردم افغانستان به گوشه وكنار دنيا مي توان برشمرد.
شاهكاريا امتياز ديگري ازبشردوست كه در زمان كانديداتوري ايشان درپيش روداشت مواردي زيادي است ازجمله به چند مورد آن بسنده مي كنم:

1.استفاده از منابع طبيعي افغانستان وبهره گيري ازآن درجهت ساخت وساززيربنا وروبناي كشور.باتوجه به اينكه كشورما نيازشديد به ساخت وساز شهري وزيربناي دارد. مثلا حتي سطح شهر كابل را اگربررسي كنيد از اتوبوس ها وميني بوس هاي ليني ازرده خارج شده تا خيابان وسركهاي خاكي وبدون آسفالت وعدم منطبق براستانداردهاي جهاني است.
2.سياستها وراهبرد هاي منطقي و مؤثر، درسطح بين الملل.

3.حس يكپارچه سازي: كه مشكل اصلي افغانستان است و خط بطلان بر هرگونه امتيازطلبي براساس قوم پرستي ونژاد گرايي قرن هجر، بلكه تمام اقوام ساكن درافغانستنان ازحق وحقوق مساوي برخوردارند.حق مطلب هم همين است كه درافغانستان بايد چنين كسي روي كاربيايد ورييس جمهور باشد كه ازاختلاف افگنانه بين اقوام جداًپرهيز نمايد وهمه را به عنوان شهروند افغانستاني بدورازهرگونه تعصب و تبعيض قومي ونژادي برايش حق قايل باشد.اگرچه دراين زمينه ازرييس جمهوري فعلي آقاي كرزي هم بايد ياد آورشد كه نقش مثبتي را ازخود نشان داده است.

4.مشاركت زنان دركابينه بشردوست: مشكلاتي ديگري كه درافغانستان وجود دارد مسأله ناديده گرفتن حقوق زنان چه درچارچوب خانواده ويا اجتماع هستند ، كه تاهنوز به آن به طرز معقولانه وصحيح پرداخته نشده است. اما درسياست بشردوست زنان نيمي ازجامعه به حساب مي آيند و حق اشتراك در عرصه هاي مختلف اجتماعي وسياسي را دارند. نمونه عيني اش همان بود كه بشردوست مبادرت به انتخاب زن درپست معاونت دومش كرد.

5.مبارزه بافساد اداري: كه امروز متأسفانه اين مسأله چالش بزرگي درسرراه دولت آقاي كرزي ومردم افغانستان به حساب مي آيد. يكعده كساني كه نانش تهي روغن است ازسيري پاره مي شوند وعده ديگرازگرسنگي نزديك به هلاكت يا درعالم مسافرت ومهاجرت به كام مرگ مي روند.

6.مديريت صحيح كشور: اهتمام به كار،‌ ايجادشغل واستفاده از ذخاير زير زميني افغانستان، براي مردمي كه به خاطربه دست آوردن يك لقمه نان و امرار معاش خانواده هاي شان ازسر مرزهاي خاكي كشورهاي همسايه گرفته تا مرزهاي آبي كشورهاي اروپاي قرباني مي شوند!

بنابراين به اين نتيجه مي رسيم: كه صرف رييس جمهورشدن هنرنيست بلكه آنچه كه خيلي مهم است مدريت صحيح ونگاهي همه جانبه دربين اقوام واعتمادسازي وايجاد وحدت وبرادري بين آنان است.

دريك سخن خدمات رساني متوازين بدور از هرگونه تعصبات قومی ونژادی وعزت بخشيدن به كشورهنراست واين همان چيزي است كه ازافكار وانديشه آقاي بشردوست تراوش مي كند ودرپي همچنين عقيده وسياستي است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر